ON MY OWN

و به نام گناه که ثابت میکند تو آدمی و او خدا

یک وهم زیبا



جهان چه زیبا مملو از پرسش های بی پاسخی است که راهمان را هر بار به بهانه پر کردن جواب هایی معدود به خود کج میکنند.
بهانه ای برای اندیشیدن به چیزی که نمیدانیم چیست و آیا هست و یا نه؟

در این بین تنها صدای آواز گرم نفس های بی صدای تو منجی من در بین این امواج انسانی میشود. درست چون کلکی برای فرار از جزیره ای مبحوس یا قالیچه ای برای نشستن و شاید بالی برای پرواز و رها شدن از زمین گرچه در انتها مقصد همان باشد.
و حال بر بالای این جهان بگذار چون کسی که به زیر خروارها خروار ستاره افتاده است. تورا در آغوش گیرم و با لمس و بوی تنت از یاد ببرم تنها برای اندی که چه بودم از کجا و برای چه آمدم و گرچه تو نیز همیشه سوالی بی جواب خواهی ماند. اما من این جهل به تو را دوست دارم

بگذار در این جهان زیبا، من چون آخرین طبقه از یک بنای مرتفع در میان ازدحام این کلانشهر دود گرفته باشم که گرچه در خود چیزی جز هیچ ندارد اما دل خوش به طلوع های همیشگی چشمانت از پشت هزار توی سنگ های ریز بلندای کوه باشم و هر شب از درد فراغت، چون آسمان حقیقت شب، چنان در تاریکی مغموم شوم که حتی خودم را از خود باز نشناسم.

و این چیز نیست جز شورش علیه تمامی دست آورد های بشری که در آن هر چیزی غیر تو وجود دارد. بگذار چون یک مرید عاشق شیخ یا چون ابر دلبسته به اشک باشم. بگذار بر روی خودم زیر نور تو هر بار ببارم و شهر را، خودم را و همه آنچه از تو دور است را بشورم.
بگذار چون تیری برای آفرینش مرگ، من نیز دستاورد این غسل همه گیر شوم. بهانه ای برای تکرار گناه ندیدن تو. و شاید هم من دیوانه ام و تو هیچ چیز خاصی جز یک خورشید ساده نورانی برای مجبور ساختن من به بیدار شدن نیستی. نمیدانم.

اما اگر هم خیالی واهی باشی باز دوستت دارم چون به این عشق، بیش از خودم؛ برای پیدا کردن دلیلی برای زندگی نیاز دارم. چون گویا در همه سالهای که نبودم تو همانی بودی که موطن من را روشن نگاه داشته است. و این عشق تنها شاید به جبران تنها یک پرتو کوچک بتواند قربانی تو باشد.

ساکو شجاعی
99.10.12


All About Me :)

خان و خادم دیدم و مخلوق خالق ندیدم.
خاتون و خواجه دیدم و خالق مخلوق ندیدم.
اما هرچه را که ندیدم در چشمان کور عالم دیدم.
......................................
بر احساس ضرب خورده ام و سوار بر جسم باکره ام
میتازم از این قیل و قال تنهایی به سوی بیابانی نمادین
که هرچند دخترانش از خاک اند و خار اما می ارزند به صد گلبرگ و رنگ دختران خزان
-Sako-

Join Us

Join us in YouTube Join us in Telegram

documentary

    مستند سرای هیمن


    مستند سرگذشت محمد اوراز